لانا 369
و در این میانه، نمک روی زخم و استخوان لای زخم و زخم بر زخم، حکایتی دیگر است. حکایتی که نه میشود گفت و نه می شود نهفت.
..........................
کشتی پهلو شکسته/ سیدمهدی شجاعی
..........................
کشتی پهلو شکسته/ سیدمهدی شجاعی
.....................
سقای آب و ادب/ سید مهدی شجاعی
آن هم انتظار مسافری که هیچ زمانی را برای آمدنش، معین نکرده است. اگر بدانی که یک روز صبح... در باقی اوقات شبانهروز، کمی آرام و قرار میگیری.
اگر گفته باشد که صلاة ظهر، بقیۀ نمازهایت را با حضور قلب میخوانی. اگر شنیده باشی که گرگ و میش غروب، از انتهای یک غروب تا ابتدای غروب دیگر، به هزار کار، غیر انتظار میرسی.
اگر یقین کنی که خروسخوان سحر، گاه آمدنش را مژده خواهد داد، فقط تا سحر، ستاره میشماری و تا شام دیگر، ستارهها را به دست خورشید میسپاری.
اگر نشانی از ظهور، در گاوگُم شبانگاهان گذاشته باشد، دست از سر روز برمیداری و آفتاب را به حال خودش وامیگذاری.
انتظار! انتظار! انتظار!
چه میشد اگر خدا تو را نمیآفرید؟!
..........................
کرشمۀ خسروانی
/
سیدمهدی شجاعی
.........................
کرشمه خسروانی/ سیدمهدی شجاعی
یزید: (با تعجب و وحشت) صدها؟
معاویه: بله. اینها را میگویم که راه و رسم هزینه کردن بیت المال را بفهمی. برای اینکه بتوانی بدون دغدغه در حوض شراب غوطه بخوری و از زن و سگ و میمون لذت ببری، باید رعایایی کاملاً احمق داشته باشی. و برای رساندن مردم به حماقت مورد نیاز، باید بی پروا هزینه کنی. از ریخت و پاش نترسی. ارث پدرت که نیست. مال مردم را صرف تحمیق خودشان میکنی. و چه بهتر از این؟ که مال مردم صرف خودشان شود؟ ولی این، مهمترین وجه مسأله نیست. که به عکس، ساده ترین وجه آن است. بخش اعظم این هزینه در قلک تاریخ پسانداز میشود، تا هم خودت برای همیشه محبوب بمانی و هم دشمنانت در تاریخ، منفور و بدنام رقم بخورند.
و امّا اگر این پول، صرف تحمیق مردم نشد، چه میشود؟
یزید: ذخیره می...
معاویه: نه عزیزم. نه گوساله جانم. (به رفیق) انگار آن معجونی که برای تحمیق مردم ساخته ایم، این پسر همه را یکجا سر کشیده! اگر این پول را اینجا هزینه نکنی، چند برابرش را باید صرف خاموش کردن آتش کنی، صرف سرکوب کردن قیام ها، فرو نشاندن فتنه ها، ساختن زندانها، کشتن آدمها و ...
.........................
کرشمه خسروانی/
سیدمهدی شجاعی
* تأکیدها از من است، و چه قدر خوب گفته؛ انگار نسخه ای برای اکثریت حاکمان ظالمان، پیچیده!